تاثیر نفت بر اقتصاد جهانی
نوشته شده توسط : ویدا کوهی


دلایل فراوانی برای این فرایند وجود دارد, ساده‌‏ترین آنها این است که اگرچه میزان افزایش قیمت نفت به زیادی افزایش قیمت این محصول در شوک‌‏های پیشین بوده ؛ اما این بار افزایش قیمت در روندی تدریجی صورت گرفته است, در سال 1979 قیمت نفت در عرض 6 ماه دو برابر شد ؛ اما این‌‏بار این تغییر در عرض 18 ماه اتفاق افتاد و در این مدت خانوارها و شرکت‌‏ها فرصت بیشتری داشتند که خود را تطبیق دهند. در نتیجه آسیب کمتری به اموال و اطمینان آنها وارد آمد و در نتیجه فعالیت‌‏های اقتصادی نیز آسیب کمتری دید این دلیل منطقی است ؛ اما همه جریانات تنها به آن برنمی‌‏گردد, به عنوان مثال این روند افزایش قیمت نفت هر چقدر هم که تدریجی بوده باشد. آمریکایی‌‏ها تحت فشار قرار گرفته‌‏اند ؛ چرا که در حال حاضر ناچارند در ازای هر گالن بنزین 3 دلار پول بدهند که این میزان نسبت به سال گذشته دو برابر شده است.
یک دلیل دیگر این است که اگر بخواهیم از منظری واقعی نگاه کنیم, قیمت کنونی نفت چندان هم گران نیست, درست است ؛ چرا که اگر بخواهیم قیمت نفت را با میزان تورم بر حسب قیمت برای مصرف‌‏کننده تنظیم کنیم, قیمت هر بشکه نفت باید تا سقف 90 دلار افزایش یابد تا میزان تورم به سقف سال 1980 برسد.
در حال حاضر, قیمت واقعی برای مصرف‌‏کننده با اوج قیمت‌‏ها در سال 1974 و 1990 فاصله دارد, قیمت‌‏هایی که آن‌‏قدر بالا بودند که می‌‏توانستند به رکود اقتصاد منجر شوند.
علاوه بر این محاسبه قیمت‌‏های واقعی به عامل مورد استفاده در کاهش تورم بستگی دارد, نسبت به قیمت‌‏های تمام شده تولید در آمریکا که معیار مناسب در مراکز اقتصادی محسوب می‌‏شود, قیمت‌‏های واقعی نفت در حال حاضر به اوج خود در سال 1980 نزدیک شده‌‏اند ؛ اما در اقتصادی که به طور کلی واردکننده نفت است. عامل مناسب در کاهش تورم قیمت‌‏های صادرات است ؛ زیرا مهم‌‏ترین راهی که نفت گران قیمت می‌‏تواند به چنین اقتصادی آسیب وارد کند, شرایط تجاری است هم‌‏اکنون به نسبت قیمت‌‏های جهانی صادرات قیمت‌‏های نفت در بالاترین سقف خود قرار دارند.
سومین بحثی که توسط صاحب‌‏نظران خوش‌‏بین مطرح می‌‏شود, این است که هم‌‏اکنون اقتصاد مدرن بیش از آن‌‏که بر اساس قدرت نفت اداره شود, بر اساس قدرت مغز و تراشه‌‏های الکترونیکی اداره می‌‏شوند. به یمن افزایش بهره‌‏وری انرژی که در نتیجه استفاده از منابع دیگر انرژی و تغییر جهت از بخش تولید به بخش خدمات حاصل شده , استفاده از نفت در ازای هر دلار واقعی از تولید ناخالص داخلی، نسبت به دهه هفتاد قرن گذشته به نصف رسیده است. این بدان معنی است که افزایش قیمت نفت آسیب کمتری را به بخش تولید وارد می‌‏کند ؛ در حالی‌‏که کشورهای نفت‌‏خیز تولید ناخالص داخلی خود را از نفت کمتر کرده‌‏اند, بسیاری از اقتصادهای رو به ظهور هنوز هم به شدت به بلعیدن انرژی ادامه می‌‏دهند.
برخی از اقتصادهای آسیایی همچون هند و کره جنوبی در ازای تولید ناخالص داخلی خود نسبت به دهه 70 نفت بیشتری را مصرف می‌‏کنند.
علاوه بر این حتی اگر آمریکا نسبت به 30 سال گذشته در ازای تولید ناخالص داخلی خود نفت کمتری را مصرف کند, از طرف دیگر تولید نفت این کشور نیز کاهش یافته و در نتیجه واردات خالص نفت آن تقریبا به نسبت تولید ناخالص داخلی تقریبا مساوی است. (اندکی زیر 2 درصد) علاوه بر این تاثیر قیمت‌‏های نفت بر تولید ناخالص داخلی به واردات خالص بستگی دارد, نه به مصرف ؛ زیرا تولیدکنندگان نفت زمانی درآمد خوبی کسب می‌‏کنند که قیمت‌‏ها بالاست.

بررسی نفت خام
طبق تحلیل صندوق بین‌‏المللی پول به ازای هر 10 دلار افزایش قیمت نفت 6/0 درصد از تولید جهانی کاهش می‌یابد, در نتیجه افزایش 30 دلاری قیمت نفت در سال گذشته باید رشد جهانی اقتصاد در حدود دو درصد کاهش داده باشد ؛ اما تمام این تخمین‌‏ها بر طبق شوک‌‏های پیشین نفتی صورت گرفته که در همه آنها دلیل افزایش قیمت نفت به اخلال در روند عرضه برمی‌‏گردد, تحریم نفتی اوپک از سال 1973 تا 1974، انقلاب ایران در سال 57 (1979) و حمله کویت به عراق در سال 1990.
اما در دوره کنونی دلیل افزایش قیمت نفت به افزایش میزان تقاضا به‌‏ویژه در چین، سایر نقاط آسیا و ایالات متحده برمی‌‏گردد, سال گذشته افزایش میزان مصرف نفت در 30 سال اخیر بی‌‏سابقه بوده است.
قوانین قدیمی که بر مبنای اختلال در عرضه نفت شکل گرفته‌‏اند, در مورد افزایش کنونی قیمت نفت که بر اثر افزایش میزان تقاضا به‌‏وجود آمده کارآیی ندارند. قیمت نفت به دلیل کمبود میزان عرضه افزایش یابد. باعث افت تولید ناخالص داخلی در همه جا خواهد شد ؛ اما اگر افزایش قیمت نفت در نتیجه افزایش میزان تقاضا صورت گرفته باشد, از سلامت اقتصاد جهانی خبر می‌‏دهد, درنتیجه در این حالت افزایش قیمت نفت آسیب‌‏های بسیار کمتری را به دنبال خواهد داشت.
اما بعد منفی قضیه در اینجاست که اگر این‌‏بار دلیل افزایش قیمت نفت به جای این‌‏که در اثر اختلال در عرضه باشد, به افزایش میزان تقاضا مربوط باشد, احتمال این‌‏که این قیمت‌‏های بالا تا مدتی طولانی‌‏تر ادامه داشته باشند, بسیار بالاست.
در شوک‌‏های پیشین نفتی هرگونه افزایشی در قیمت نفت که در اثر محدود بودن موقت عرضه صورت می‌‏گرفت, باعث می‌‏شد میزان تقاضا نیز کاهش می‌‏یافت تا بدین وسیله بازار عرضه زودتر به حالت طبیعی خود برگردد و قیمت‌‏ها خیلی سریع کاهش یابند ؛ اما اگر افزایش قیمت نفت در نتیجه افزایش میزان تقاضا در چین و سایر قسمت‌‏های اقتصادی در حال ظهور صورت گرفته باشد, احتمال این‌‏که قیمت‌‏ها سریع کاهش یابند, بسیار کم است.
البته این بر این معنی نیست که جو روانی بی‌‏تاثیر بوده ؛ چرا که وجود روانی و ادامه حدس و گمان‌‏‌‏ها مبنی بر ادامه افزایش قیمت نفت بازار این محصول را آشفته کرده و آن‌‏را بیش از هر زمان دیگری آماده پذیریش افزایش قیمت‌‏های بعدی کرده است. با این وجود با توجه به رشد شدید میزان تقاضا و تحت فشار بودن بی‌‏سابقه بازار عرضه که در نتیجه عدم سرمایه‌‏گذاری مناسب در اکتشاف، توسعه و افزایش ظرفیت پالایشگاهی در سال‌‏های اخیر صورت گرفته, هرگونه اختلالی در میزان عرضه قیمت‌‏های نفت را باز هم بالاتر خواهد برد.
واقعیت اساسی این است که ترازمندی قیمت نفت افزایش یافته است, طبق بررسی صورت گرفته در موسسه گلدمن سش، انتظار می‌‏رود سال آینده متوسط قیمت نفت 68 دلار باشد و این میزان در 5 سال بعد در حدود 60 دلار قرار گیرد. در درازمدت بالا بودن قیمت‌‏ها اکتشاف بیشتر را تشویق می‌‏کند و میزان عرضه را افزایش داده و در نتیجه قیمت‌‏ها را کاهش خواهد داد ؛ اما این امر نیازمند زمان است.

تجربه تازه تورم
افزایش نسبتا تدریجی قیمت‌‏ها کاهش یافتن نقش نفت در اقتصاد بسیاری از کشورها و نقش میزان بالای تقاضا به جای عرضه محدود هر یک به نوعی توضیح می‌‏دهند که چرا این‌‏بار افزایش قیمت نفت به تولید ناخالص داخلی در سطح جهان آسیب وارد نکرده است ؛ اما بی‌‏شک مهم‌‏ترین فرقی که بین افزایش کنونی قیمت نفت با دوره‌‏های قبلی وجود دارد, در واکنش تورم و نرخ‌‏های بهره نهفته است.
در گذشته افزایش قیمت نفت افزایش ناگهانی تورم را در پی می‌‏آورد و بانک‌‏های مرکزی هم دیر یا زود نرخ بهره را افزایش می‌‏دادند؛ اما این‌‏بار چطور آخرین آمار منتشر شده, نشان می‌‏دهد که از فاصله ماه ژوئن تا ماه جولای میزان تورم در آمریکا از 5/2 درصد به 2/3 درصد رسیده است که دلیل آن هم عمدتا به قیمت بالای نفت برمی‌‏گردد ؛ اما میزان متوسط تورم تنها از 2 درصد به 1/2 درصد رسیده است.
در حقیقت میزان تورم در سراسر جهان به طرزی غیرعادی پایین است که دلیل بخشی از آن به فشارهای رقابتی از سوی چین و جاهای دیگر برمی‌‏گردد. کنترل شدن تورم و پیش‌‏بینی ادامه این روند به بانک‌‏های مرکزی امکان داده که نرخ بهره را نسبت به گذشته پایین‌‏تر نگه دارند.
در نتیجه کاهش نرخ‌‏های بهره و اقتصاد آمریکا و چندین کشور دیگر شاهد افزایش قیمت مسکن، وام‌‏گیری خانوارها و افت میزان پس‌‏انداز بوده‌‏اند, تاثیر قیمت‌‏های بالای نفت همچون تاثیر مالیات بر مصرف‌‏کنندگان است که برای آنان پول کمتری باقی می‌‏گذارد که خرج خرید اقلام دیگر نکنند.
اما در امریکا این روند کاملا از طریق وام‌‏گیری در برابر افزایش قیمت مسکن خنثی شده است, این امر نشان می‌‏دهد که چرا قیمت‌‏های بالاتر نفت تقاضای داخلی در اروپا را بیش از آمریکا کاهش داده است.
این حقیقت که اقتصاد آمریکا قادر بوده به دلیل رونق ناگهانی در بخش مسکن و رهن، از قیمت‌‏های بالای نفت آسیب نبیند, به هیچ عنوان نمی‌‏تواند فکر آرامش بخش برای آمریکایی‌‏ها باشد. وقتی که قیمت مسکن افزایش یا کاهش می‌‏یابد, چه اتفاقی می‌‏افتد؟ در چنین مواقعی مصرف‌‏کنندگان تاثیر قیمت بالای نفت را کاملا درک می‌‏کنند, تاکنون افزایش قیمت نفت آسیب چندانی به‌‏دنبال نداشته است ؛ اما ممکن است شرایط بدتری هم در راه باشد.




:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: